فردا جلسه دفاعم است.
البته نیم ساعت یک ساعتی با خبرهای ضدونقیضی که منتشر می شد معلوم نبود جلسه دفاعم برگزار می شود یا نه که خداروشکر دانشگاه های تهران تعطیل نشد و من فردا دفاع می کنم ان شاالله.
و بعد رها می شوم:)
منتظر زندگی هیجان انگیز پس از دفاع هستم. خانه و زندگی قرار است بالاخره از شگی در بیاید و از نیمرو و کنسرو نجات پیدا کنیم، مامان از دست تلپ شدن های گاه و بیگاهمان برای شام و ناهار راحت شود، کاری که باز نزدیک یک ماه تعطیلش کردم منتظر من است با کلی آیتم های جذاب، شاید یک کار پژوهشی شروع شود در ادامه پایان نامه ام که هنوز خبر قطعی اش را نداده اند و بسیار برایش مشتاقم، کلی کتاب های خوانده نشده و فیلم های دیده نشده و روایت های نوشته نشده منتظر من اند و از همه مهمتر فرم های اداری سمن منتظرند من مدرک جامعه شناسی ام را بگیرم و بتوانم پرشان کنم:)
و البته همانی که پدر خودش و همه اطرافیان را درآورد تا این پایان نامه تمام شد این دوسه روز دارد فکر می کند دلش برای دانشگاه تنگ خواهد شد و دلش دکترا خواندن هم می خواهد:/
استرس زیادی برای جلسه دفاع دارم ولی فکر کردن به تمام شدن و آسودگی بعدش آرامش بخش است:)
پ.ن: برای بعد از دفاع یک سفر هیجان انگیز به اصفهان برنامه ریزی کرده ام برای ملاقات یک دوست عزیز:)
درباره این سایت